سلام. فكر نمي كردم شما هم، آرررررههه! احساس مي كنم متن ادبي تون يه ذره روغن كاري ميخواد! آخه هضمش واسه ما دل داهاتيا سخته! گريس ميرسي چيزي نداريد دم دستتون؟ البته قبلش بايد آستيناتونو بالا بزنيدا !!!؟
شوخي كردم! قشنگ بود و قابل تامل.
حيدر مدد
سلام
خوبي؟؟؟
خيلي با حالي خوشم اومد
تابعد سر سبز باشي
البته با عرض پوزش اين آدرس رو بايد مي ذاشتم .
httP://sahba14.persianblog.com
مي خروشد دريا هيچ كس نيست به ساحل پيدا لكه اي نيست به دريا تاريك كه شود قايق اگر آيد نزديك مانده بر ساحل قايقي ريخته شب بر سر او پيكرش را ز رهي ناروشن برده درتلخي ادراك فرو هيچ كس نيست كه آيد از راه و به آب افكندشو در اين وقت كه هر كوهه ي آب حرف با گوش نهان مي زندش موجي آشفته فرا مي رسد از راه كه گويد با ما قصه يك شب طوفاني را $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });