• وبلاگ : عصر ارتباطات
  • يادداشت : گوشش پر است‌ از صداي‌ رفتن‌ و ديگر هيچ!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام. فكر نمي كردم شما هم، آرررررههه! احساس مي كنم متن ادبي تون يه ذره روغن كاري ميخواد! آخه هضمش واسه ما دل داهاتيا سخته! گريس ميرسي چيزي نداريد دم دستتون؟ البته قبلش بايد آستيناتونو بالا بزنيدا !!!؟

    شوخي كردم! قشنگ بود و قابل تامل.

    حيدر مدد

    سلام

    خوبي؟؟؟

    خيلي با حالي خوشم اومد

    تابعد سر سبز باشي

    سلام.. هميشه از اين قطعات ادبي بنويس .. بهتره
    سلام.جالب بود!هي من مي گم پرشين بلاگ بهتره شما بگيد نچ!

    البته با عرض پوزش اين آدرس رو بايد مي ذاشتم .

    httP://sahba14.persianblog.com

    با عرض سلام . خيلي ممنونم كه بهم سر زديد و خيلي خوشحالم .مطالب شما هم بسيار زيبا ست در مورد تبادل لينك هم با كمال ميل . التماس دعا . يا حق

    مي خروشد دريا هيچ كس نيست به ساحل پيدا لكه اي نيست به دريا تاريك كه شود قايق اگر آيد نزديك مانده بر ساحل قايقي ريخته شب بر سر او پيكرش را ز رهي ناروشن برده درتلخي ادراك فرو هيچ كس نيست كه آيد از راه و به آب افكندشو در اين وقت كه هر كوهه ي آب حرف با گوش نهان مي زندش موجي آشفته فرا مي رسد از راه كه گويد با ما قصه يك شب طوفاني را $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });